ثنا جوجوثنا جوجو، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
علی کوچولوعلی کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
زندگی مشترکمون زندگی مشترکمون ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

جوجوی من و مجتبی

خدایا چشمتو از زندگیم برندار..............

ستاره زيباي مامان در هفته 16

  ستاره ي من امروز شانزدهميم هفته اي يه که مهمون دل مامان شدي امروز وقت دکتر دارم ميخاد برام سونو بنويسه تا ببينم فرشته ي ناز من دخملي  يا پسملي                                  عزيزم  اصلا هم برام مهم نیست که پسر باشی یا دختر فقط این برام مهمه که : سالم باشی و سر حال و قبراق به دنیا بیای ...
29 بهمن 1390

عزيزکم خوش اومدي

  سلام رویای کوچولوی من.. خوبی گلم؟ از وقتی اومدی تو دل مامانی خیلی من و بابا خوشحالیم عزيزكم بودنت را پاس ميداريم آنروز، روزي كه صداي طنين قلبت را شنيدم بودنت را باور كردم. صداي قلبت ضرباهنگ زندگي و اميد بود. و اينجا برايت دنيا دنيا سلامتي و شادماني آرزو ميكنم       ...
29 بهمن 1390

تعيين جنسيت

  دختر گلم حنانه جون   من و بابا همچنان منتظر اومدنت هستيم   بدون که خيلي دوستت داريم   ...
26 بهمن 1390

مادر

مادر اي مهربان ترين فرشته كاش بودي مرا در آغوش مي گرفتي من به دستان گرم تو محتاجم .بدون حضور تو اي مادر درياي مواج پا بسته مردابم. در يك شب به ياد ماندني كه به جاي باران ستاره بر زمين مي بارد به خوابم بيا! كاش اتاق كوچكم پر از عطر خوش تو شود.   ...
26 بهمن 1390

کعبه

    من پل رنگین کمان را   آفتاب مهربان را دوست دارم ابرهای پر ز باران کوهساران ماهتاب و لاله زاران من تمام مردم خوب جهان را دوست دارم عاشقان ناتوان را  عشق های بی امان را   من تمام شاپرکهای جهان را دوست دارم مادران را  آرزوهای عزیز و خو بمان را قلبهای پاکشان را اشکهای نابشان را دستهای گرمشان را حرفهای از صمیم قلبشان را شوروشوق چشمشان را من تمام ساکنان قلبهای عاشقان را دوست دارم من دروغ بچگان را  شیطنتهای همیشه بکرشان را رازشان را پاکی احساسشان را خنده های شادشان را بادبادکهای قشنگ و نازشان را دستهای کوچک و پربارشان را هر نگاه خالی ا...
15 بهمن 1390

نيايش

مهربانا؛ عشق صادقانه و بی ریایم به تو، روحم را آرامش، جسمم را پر توان و اندیشه ام را ………………. بخشیده است. در دایره عنایت الهی ات به سوی شرایطی بهتر، برای دستیابی به هدفم …………….. رهسپار می شوم. خدایا؛ ستایش و سپاس سزاوار وجود مهربان توست و من برای التیام روح و روانم، خود را از هر گونه وابستگی، ……………….. و ……………….. رها کرده و فقط چشم به زندگی و امور جاری خود دارم.     پروردگارا؛ من در این بامداد به روان همه کسانی که می شناسم، دعای خیر می فرستم و از هم اکنون ...
13 بهمن 1390
1